سلامتیه اونی که فکر میکنیم تونستیم فراموشش کنیم اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب میبینیم که چقدر دلمون هواشو کرده …
به سلامتی اونایی که تو این هوای دونفره با تنهاییشون قدم میزنن …
سلامتی آدمایی که تو دنیای مجازی صدتا خاطرخواه دارن ولی تو دنیای خودشون از همه تنهاترن !
و در آخر به سلامتیه همه کسایی که اومدن به این وبلاگ و نظر دادن
سلامتیه همه
این روزها اصلا حواست به من نیست …
دیگر خبری از من نمی گیری …
اما با این حال درکت می کنم ،
با “او” بودن تمام وقتت را گرفته است !
تَحــــــــمُل کـــردن قَشــــنــگه....
کل دنیا را هم که داشته باشی...
باز هم دلت می خواهد...
بعضی وقت ها... فقط بعضی وقت ها...
برای یک لحظه هم که شده...
همه ی دنیای یک نفر باشی..
بـــه ســــــــلامتی پسری که ؛ عوضی بازی رو بلد بود ! اما .... هیچ وقت واسه هیچ دختری امتـــــــحانش نکرد ...
مخاطب خاصی ندارد نوشته هایم...
اما... تا دلت بخواهد همدرد دارد...
داغ تمام نوشته هایم
خدایا….
دستانم را زده ام زیر چانه ام
مات ومبهوت نگاهت میکنم
طلبکار نیستم
فقط مشتاقم بدانم
ته قصه چه میکنی؟
بامن…
ڪاش هنــوز بچــہ بودیــمــ …
لااقل شبهــا عروسڪ بغل میـڪرבیـــمـــ تا خوابمـاלּ ببرב ..!
حـالـا گوشــے را …
و یــڪ בنیــا انتظـــــار …
سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ
بـه کــلاغ میــ ــگویــد:
هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن
فقـــط تنهــام نــذار!!
نمى دانم چه رابطه ایست ؟
بین نبودنت با رنگ ها
دلتنگ تو که میشوم
زندگى ام سیاه مى شود !
شاید برای تو فراوان باشند …
کسانی که اندازه ی من دوستت دارند …
اما برای من …
کم که نه هیچ!
وجود ندارد کسی که اندازه ی (تو) …
دوستش داشته باشم.
آهای کافـﮧ چی …
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
دسـت بـه “صورتـم” نـزن !
می تـرسم بیـفتـد
نقـاب خنـدانـی کـه بـر چهـره دارم !
و بعــد
سیـل ِ اشـک هـایـم “تـــــــــــو” را بـا خـود ببــرد
و بـاز
من بمانم و تنهــــــایی …!!!
میخوام اعتراف کنم …
کم آوردم …
توئی که اسمت تقدیره،سرنوشته،قسمته …
هر چی که هست …
دست بردار از سرم …
قـبـل تـــر هـا . . .
عـاشــقـانـه هــای هــر کـس را کـه مـی خــوانـدم ،
بـه ســادگی اش مـی خـــنـدیـدم !
حـالا خــودم گــریـه می کـنـم و بــرایـت عـاشـقـانه می نــویـسـم . . . !!
خـــدایـا . . . !
گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،
ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .
ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!
دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم …
می آید و می ماند …
و به تنهاییم پایان می دهد …
امد …
رفت …
و به زندگیم پایان داد …
دراز میکشم …
خیره میشوم به سقف …
اشکهایم میچکند …
سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …
تنهایی و بی کسی هام فدای خنده های تو ....
میرم ولی یادت باشه یادم نمیره یاد تو ....!!!
ارزوی من ماندن اوست ...
خدایا اگر ارزوی او رفتن من است ...
ارزوی او را براورده کن ...
من جز ارزوی او ارزویی ندارم ... !!!
به سلامتی سربازی که اونقد واسه عشقش نامه نوشت
که عشقش عاشق پستچی شد
فهمیدم که گاهی . . .
هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است